باده پرست

ای رفته ز دستم بنگر شکستم

در کنج میخانه باده پرستم

جانا کجایی دل می ربایی

باز آه کنارم امشب که مستم

یارب تو مدد کن

یا رب تو مدد کن که یه سامان برسم

چون مزرعه ی تشنه به باران برسم

یا سیر از آب کرده به یارم برسان
یا جان من بگیر که به پایان برسم

سهم من همین یکیست!

ز بازار مه رویان سهم من همین یکیست

ز این چشمه ساران سهم من همین یکیست

چون نگاه نازنینش یک جهان دیگر است

از تمام این جهان سهم من همین یکیست

بیا تا حال دل با تو بگویم

نمی دانم بگویم یا نگویم

ز درد هایم بگویم یا نگویم 

مرا دردیست که درمانش تو هستی

بیا تا حال دل با تو بگویم

ما خانه خراب گشتیم از دست شما

بی روزی و آب گشتیم از دست شما

رحمی بنمائید از بهر خدا

که دیده پر آب گشتیم از دست شما

نازم به نام و نشان تو نیکپا

نازم به نام و نشان تو نیکپا

بر رزم و به میدان تو نیکپا

پیروزی ات تکان داد همه جهان را

رزمنده ی تمام جهانی تو نیکپا

برگشت

ممکن است همان که می خواهید باشید شوید، اما خیلی دشوار است همان باشید که بودید! 

همچنان آفتابی باش

آرزوهای آدم مثل برف زمستان است که با یک آفتاب آب می شود. پس آفتابی باش تا آرزوهای دربدرت آب شود و ابری باش تا آرزوهای خوشت همچنان باقی بمانند!

ضرور نیست برای کسی شعر بنویسی و بسرایی تا دوستت داشته باشد

ضرور نیست برای کسی شعر بنویسی و بسرایی تا دوستت داشته باشد چون اگر قرار باشد کسی دوستت بدارد خودش  نزدت می آید!

زن ای تو مادر من خواهر من همسر من

دوستانی نهایت خوبم، بازدید کنندگان نهایت مهربانم چون فردای امشب روز جهانی زن است. من ضمن مبارکباد به تمای زنان جهان و مادر مهربانم میخواهم از سهم خودم هدیه ای کوچکی برایشان داشته باشم و این سروده نثار همه ای شان باد!!!


زن ای تو مادر من، خواهر من، همسر من

تو ای  دار و ندار من تو ای تاج سر من

تو ماه هستی، تو نور و روشنی در تار شبهایم

تو دوست برتر من تویی تو دلبر من